"نگاه زن" منعکس کنندۀ نگاهی نو  زنان افغان                           .

شکریه بارکزی: به خانم هایی که سیاسی باشند و سیاسی بیندیشند ضرورت داریم

زنان با وجود سپری کردن مشکلات زیاد در دوره های مختلف سیاسی افغانستان اکنون با توجه به ناملایمات گوناگون، جایگاه نسبتا خوبتری را دارا گردیده اند.حضور زنان در پارلمان کشور یکی از نمونه های بارز این حضور می باشد. هر چند سختی ها، تهدیدات و مشکلات مشخصی متوجه قشر زنان بوده است اما این موضوعات مانع رشد کیفی نبوده و فعالیت ها ی زنان بیش از پیش دگرگون های مثبت و قابل ملاحظه ای در ساختارهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و نظامی کشور داشته است.

مشکلات زنان در افغانستان، چالش های اساسی و نگرش سیاسی زنان در کشور از جمله مباحثی است که در گفتگوی مجله نگاه زن با خانم شکریه بارکزی از فعالان و مدافعان حقوق زنان وهمچنان وکیل پارلمان صورت گرفته است. خانم بارکزی عوامل متعددی را برای انکشاف حقوق زنان و همچنان راهیابی به هرم قدرت در این مصاحبه بازگو میکند. مصاحبه ای که با وی ترتیب یافته بصورت مشروح بوده که توجه شما را به این گفتگو جلب میداریم:


 

سوال: در ابتدا مایلیم که خودتان را بیشتر به خواننده گان محترم معرفی نمایید.

 

من تعلیم یافته و تحصیلکرده در افغانستان هستم. در شهر کابل به دنیا آمدم ، درس را در لیسه عالی ملالی به اتمام رساندم و تحصیلم نیزدر پوهنتون کابل در رشته زمین شناسی است. زمانی که یازده سال عمر داشتم نویسندگی را شروع کردم.جریانات سیاسی کشور را تعقیب کردم. متاسفانه افکار خودم را به هیچ جریانی مطابق ندیدم مگر اینکه یک جریان سیاسی به نام خط سوم وجود دارد که خودم در رأس آن قرار دارم و دیگر همکارانم در داخل شورا و خارج از ولسی جرگه. همچنان از فعالیت های اجتماعی و فرهنگی من هجده سال سپری میشود. مبارزه پیگیر برای اعادۀ حقوق زن در افغانستان داشته و دارم. خانمی هستم که از لحاظ فکری افراطی نمی اندیشم، آزادی را دوست دارم و آزادی به تعریف من آزادی اندیشه ، باور و آزادی سیاسی می باشد.  ازدواج کردم و سه طفل دارم.

 

سوال : ارزیابی شما از حضور زنان در پارلمان کشور چیست؟

 

من نمی توانم حضور زن را از مرد جدا بسازم بخاطر آنکه پارلمان مظهر ارادۀ ملت است و نمایند گان ملت این اراده را تمثیل میکنند. ما بخشی از این ملت هستیم و باید حضور داشته باشیم هر چند حضور ما نسبت به مردها پر رنگ نیست اما باز هم غنیمت است. بدون شک پارلمان برای خانم هایی که تازه به سیاست امده اند  فرصتی بوده که اشتباهات خود را مشاهده کرده و ضروریات خود را بشناسند اما برای ما که عزیزترین سالهای عمر خود را در این راه به قربانی دادیم با افتخار این راه را همچنان ادامه خواهیم داد. کار کردن در پارلمان نیز یک مکلفیت کاری بوده که این وظیفه را هدفمندانه پیش بردم. باورم این است که زنان صرفنظر از اینکه موقف رسمی شان چیست و یا چگونه صحبت میکنند مهم این است که باورشان چیست. آمدن آنان به پارلمان نمی تواند نظرشان را تغییر دهد مگر اینکه خودشان به یک خودباوری نرسیده باشد و من فکر میکنم هستند یک تعداد بسیار کمی از خواهران ما  که به خودباوری نرسیده اند .

 

سوال:  ما شاهد دسته بندی های متعدد سیاسی در درون پارلمان کشور می باشیم. دیدگاه شما در رابطه به این نوع دسته بندی ها چیست؟ 

 

بسیار طبیعی است. افغانستان کشوری است که مردم از نام احزاب سیاسی بد میبرند و این به دلیل گذشته ی خرابی است که احزاب سیاسی از خود بر جای گذاشته اند. افغانستان کشوری است که از لحاظ ترکیبات قومی، مذهبی و گروهی بسیار پاشیده است و شما نمی توانید به راحتی پیوند بزنید و دسته بندی ها خاصیت پارلمان است؛ هیچ پارلمانی را شما نمیتوانید پیدا کنید که همفکر و همنظر باشد و شاید هیچ پارلمانی را هم پیدا نکنید که منافع ملی خود را درک کرده نتواند. اما بله، شما هیچ پارلمانی را هم پیدا کرده نتوانید که متاسفانه درک دقیق از پارلمان ندارند اما به هر ترتیب آنچه خاصیت پارلمان هاست مبارزات سیاسی است  مخصوصا کشوری که سی سال جنگ را تجربه نموده است.

 

 

 

 

سوال : در پارلمان جریانی موسوم به "خط سوم" که شما در رأس این جریان قرار دارید تشکیل یافته است. شما میتوانید بگویید که این جریان سیاسی درون پارلمانی بر اساس کدام معیار و ضرورتمندی شکل یافته است؟

 

شما برای جریان های سیاسی معیار تعیین کرده نمیتوانید نه معیار و نه میعاد بخاطریکه این یک جریان فکری است اصول رفتاری ما ارزش های مشترک ماست و البته این یک کاری است که در داخل پارلمان انجام پذیرفت. وقتی  نظریات خود را از زبان دیگر همکارانمان مورد بحث قرار میگیرد مایه ی خورسندی و علاقمندی بود به همین سبب ما به حمایت خود پرداختیم و جریان سیاسی را به نام خط سوم ایجاد نمودیم. با کمال تاسف که در پارلمان، دیگران به حدی پراکنده بودند که نمی توانستند در سطح پنچ یا شش نفر با هم یکجا باشند و یک هویت داشته باشند، در کنار اینکه نظر واحد دارند دیگران موفق به این گپ نشدند و به همین دلیل بود که گروه خط سوم هم از اظهار حضور گرفته تا قبولاندن نظر خود مشکلات زیادی را سپری کرد. درجریان چهار سال گذشته افت و خیز های زیادی داشته ایم، مشکلات زیادی رادر پارلمان افغانستان بخاطری که یک صدای متفاوت بودیم نسبت به اکثریت اعضای پارلمان متقبل شدیم ،همکاران ما توهین و تحقیر شدند، به ناحق حق شان سلب شد اما مبارزه خود را رها نکردیم و هدف خود را فراموش نکردیم و همچنان راه خود را ادامه دادیم.به باور ما که دموکراسی و حاکمیت میتواند در چهرۀ احزاب سیاسی شکل بگیرد در دسته بندی های سیاسی شکل بگیرد و این خوب است که ما یک گروه متفق القول و همنظر باشیم.

 

سوال: آیا حضور زنان در پارلمان اشکال نمادین داشته ویا سیر طبیعی داشته است؟

 

 

متفاوت است، بسیار متفاوت. من از ابتدا هم به این نظر بودم که زنان در پارلمان به سه دسته تقسیم میشوند. گروه اول زنها کسانی هستند که همه تابع مردان هستند و همه به حمایت مالی مردها گرفته تا افکار مستقل سیاسی شان از آنان جدا نیست. گروه دیگری هم هستند که اگر زن نیز میباشند موضوع زن برایشان یک تجارت و شعار است و آنها هیچ سخن دیگری برای بیان ندارند، شاید یک فیصدی بسیار اندک و بسیار کم و شاید در جمع فیصدی هم نیاید خانم هایی در پارلمان می باشند که هدفمند بازی میکنند و در محل گام بر میدارند. متاسفانه رقم این زنان بسیار کم است . صحیح است که زنان در دیگر پارلمان ها با هم همصدا باشند مگر اینکه منافع عمومی زنان در خطر نباشد اما برخی اوقات حس تحمل ناپذیری در بعضی موارد متاسفانه حسادت هایی بی مورد را هم سبب گردیده تا زنان کاملا از هم جدا باشند .

 

سوال: شما چگونه میتوانید این نمودارها را به یکدیگر ربط دهید؟

 

من بیست سال عمر خود را برایش سپری کردم. من مثل یک سمارق بعد از باران از زمین بیرون نیامدم. من به یاد دارم 9 سال پیش از امروز را  که تنها زنها نبودند که از من سوال میکردند اما بعد از 9 سال که بزرگترین مسائل افغانستان از من سوال میشود من خوش هستم که در این مورد افتخار دارم که حرف بزنم نظریاتم را داشته باشم و اما در کنارش سیاست یک علم است یک هنر نیست گذشته از اینکه از کوره داغ زمان خود تجربه میگیرد با مکتب های سیاسی جهان آشنا باشد با احزاب سیاسی  جهان آشنایی داشته باشد و همچنان فکر سیاسی داشته باشند به باور ما یک گفتمان جدیدی را و یک دیدگاه جدیدی را به مردم افغانستان عرضه کردیم بدون شک این صدا صدای اکثریت خاموش است اما بیرون کشیدنش ، شکل دادنش، بیان کردنش و افاده اش و دفاع از این موضوع مکلفیت ما بوده که در حرکت سیاسی به نام خط سوم شکل گرفته است.

 

سوال: آیا به نظر شما جنبش فمینیستی در افغانستان توسعه و گسترش یافته است؟

 

نه، حتی آغاز نیافته، دو چیز را از یکی دیگر متفاوت ببینید. یکی جنبش برحق فمینیستی و دیگر حرکتهای فمینیستی یا نهضت زنان و جنبش های فمینیستی که اهداف مشخصی دارند و میخواهند به آن برسند، اما نهضت دگراندیشی در میان زنان افغانستان هنوز در سطح ابتدائی اش قرار دارد در سطح آرمانی اش نرسیده در سطح ابتدائی اش اکثر مادران کم سواد میخواهند فرزندان باسواد داشته باشند اگر مادرانی که در ازدواج اجباری قرار گرفته اند نمی خواهند فرزندانشان قربانی این موضوع شوند و یا دوباره چنین سرنوشتی را داشته باشند.

 

سوال: شما چه فکر میکنید حتی در میان زنان تحصیل کرده ما این جریان دگراندیشی و نهضت زنان......

 

جواب: وقتی که شما جریان میگویید، جریان فکری.... هنوز هم نه... بسیار شعار زده شده؛ مشکل حقوق زنها درافغانستان همین شعار زدگی می باشد که  مشکل شده است آنرا تفکیک کنیم.

 

سوال: در شرایط سنتی و قبیلوی افغانستان، مدرن گرائی خواسته های زنان و توقعات شان به عنوان نیمۀ دیگر جامعه چیست؟

 

جواب: به باور شما مدرن گرائی چی است؟

 

سوال: مدرن گرایی یعنی از زیر بافت سنتی جامعه خود را بیرون کشیدن.

 

جواب:  هنوز آن بافت، محکمتر از آن چیزی است که ما زمینۀ اندیشیدن به مدرنیته را داشته باشیم. هنوز آن بافت به حدی محکم است که زنان به شکل طبیعی اش فکر میکنند که باید قربانی باشند.هنوز آن بافت به انداه ای محکم است که مادر بیسواد محدودیت های معین تعلیمی را بر روی دخترش وضع میکند. فراموش نکنید که شما در هیچ جامعه ای  نمیتوانید از مدرنیته حرف بزنید مگر آنکه آنچه در گذشته بوده وداع کنید.

 

سوال: هشت سال از حضور زنان در مناصب حکومتی و غیر حکومتی سپری گشته است آیا زنان توانسته اند به توقعاتشان دست یابند؟

 

جواب:  نی؛ یک آغاز بوده.

 

سوال: فقط یک آغاز؟  شما این آغاز را چگونه میبینید؟

 

جواب: ما یک آغاز داشتیم.انجام این؛ شاید حداقل پنجاه سال زمان گیر بوده باشد .

 

سوال: حکومت جدید افغانستان وعده های فراوانی مبنی بر واگذار کردن پست های بلند حکومتی به زنان داده است تا چه اندازه این وعده ها را تحقق یافته میبینید؟

 

جواب: بسیار زیاد باور به حق زن ندارند. برای ما وعده مهم نیست، "چی میکنند" عملا این مهم است و آنچنانی که وعده داده بود از سال 2001 الی 2009 چیزی انجام نشده است.

 

سوال: در حالی که زنان بسیاری معلول، معیوب، بی سرپرست، معتاد و غیره میباشد نهادهای مدافع حقوق زنان و جریانات سیاسی و اجتماعی زنان چه اقداماتی برای رفع این معضل نموده اند؟

 

جواب: محدود به شهرها و منحصر به پروژه های خارجی.

 

سوال: یعنی شما موفق نمی بینید؟

 

جواب: موفق یک گپ دیگر است. در ابتدا در شهرها بسیار محدود شده و تمام آن حرکت پروژه ای است؛ دونر چه میخواهد؟

 

سوال: در جریانات سیاسی شما جایگاه زنان را چه قسم ارزیابی میکنید؟

 

جواب:  هیچ نیست. ما اول زن سیاستمدار نداریم زنی که خودش فکر سیاسی را بیاید و تفکیک کند که محافظه گرا است، دموکرات است، لیبرال دموکرات است و یا سوشیل دموکرات است. این مشکلات را ما داریم.

 

سوال: چرا فکر میکنید ما نداریم در ترکیبات خود؟

 

جواب: بخاطریکه مردهای سیاسی هم نداریم. من گفتم که سیاست هنر نیست بلکه علم است. آنهایی که در بحران، بعنوان رهبر مطرح شدند آنها هم افکار واحد و دید خاص سیاسی نداشته اند و به همین دلیل است که زمینه و فعالیت در خط های فکری سیاسی برابر است اما چون فهم و درک از سیاست بسیار ضعیف است به همین دلیل است که من اکثرا میشنوم خانمها در یک نظر خود چهار مکتب سیاسی را ناخواسته بیان کنند  که یکی با دیگری در تناقض بیایند اما معلوم دار که ما نداریم زنهای سیاستمدار در افغانستان. یکی حرف زدن است و یک سیاستمدار است اما در هر حالتش ما به خانم هایی که سیاسی باشند و سیاسی بیندیشند ضرورت داریم.

 

سوال : باید نهادی باشد که این زنان را آماده کنند برای سیاست...

 

جواب: کمیته مشارکت سیاسی زنان وجود دارد اما من باور دارم که فکر سیاسی چیز جدایی است که آدم بتواند آن را جایی بیاموزد افکار سیاسی دو چیز است که در جهان خوب است اما بسیار نامش بد شده یکی موضوع عشق و یکی موضوع سیاست. عشق احساس درونی است. محبت که با زبان بیان نمیشود بلکه به احساس گفته میشود، درک میشود، در درون شناسایی میشود که متاسفانه آن را مکدر و آلوده ساخته و آن را در هوس خلاصه کرده است و سیاست چی است؟ سیاست ایدیولوژی است، اندیشه ، عقیده و باور است، اصول و پرنسیب است که متاسفانه  یک نفر تا دیروز بسیار یک چپی خطرناک بود و امروز راست خطرناک میشود و یا راستی خطرناک وامروز یک چپی خطرناک میشود به این خاطر است که این هردو در اکثر کشورها و در کشورهای جهان سوم به این شکل پیشرفته که هر دو را مکدر ساخته است.

 

سوال:  اگر در آینده یک جریان سنت گرا و قبیله گرا……

 

جواب: افغانستان کشور قوم گرا نیست، قبیله گرا نیست . یک افغانستان است. شما صف بندی های قوم گرایی را تنها در دو طبقه میبینید یکی آنهایی که اکت سیاست را میکنند و یکی آنهایی که اکت روشنفکر بودن را می کند. اما فضل خدا فیصدی اینها از پنچ فیصد اضافه نمیشود  و شاید پایینتر باشد وقتی که شما در متن اجتماع داخل میشوید اینها را واحد و یکپارچه میبینید ورنه با این سیاست های شکسته و ریخته در طول سی و پنچ سال گذشته چیزی به نام افغانستان وجود نمی داشت.و پیوند ها به حدی محکم است که از پیوند های خونی گرفته تا پیوند های محلی، اخلاقی، اجتماعی و فضل خدا این دو قشری را که گفتم دردسر ساز است توانستند از بین ببرند.

 

سوال: به عنوان آخرین پرسش؛ شما اگر گفتنی برای مجله نگاه زن و خوانندگان این نشریه داشته باشید بفرمایید؟

 

اولا من میخواهم که "نگاه زن" یک نگاه عاشقانه نباشد. نگاه جدی به مسائل و به دیدگاهها باشد به مواردی که جدی به نگریستن و اندیشیدن دارد و به خوانندگان و کسانی که این نشریۀ زیبا را مطالعه میکنند توقع من این است که به همان نگاهی که نوشته شده و به آن خطوط بپردازند.

 



 
گزارش تخلف
بعدی